English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8576 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
call off U فرمان نظامی برای شمارش قدم یا شمارش شمارش بشمار
denumerable U قابل شمارش
numerable U قابل شمارش
uncounted U غیر قابل شمارش
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
audible U آنچه قابل شنیدن است
transportable U آنچه قابل حمل است
variable U آنچه قابل تغییر است
removable U آنچه قابل جابجایی است
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
variables U آنچه قابل تغییر است
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
alterable U آنچه قابل تغییر است
extensible U آنچه قابل گسترش است
flexible U آنچه قابل تغییر است
computable U آنچه قابل محاسبه است
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
visible U آنچه قابل دیدن است
interchangeable U آنچه قابل تغییر است
recognizable U آنچه قابل تشخیص است
recognizably U آنچه قابل تشخیص است
controllable U آنچه قابل کنترل است
convertible U آنچه قابل تبدیل است
chargeable U آنچه قابل شارژ است
movable U آنچه قابل حرکت است
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
accessible U آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
hand-held U آنچه قابل نگهداری در دست است
downloadable U آنچه قابل بار کردن است
addressable U آنچه قابل آدرس دهی است
optional U آنچه قابل انتخاب شدن باشد
erasable U آنچه قابل پاک شدن است
easy to use U آنچه قابل فهم و انجام باشد
available U آنچه قابل دستیابی یا خرید است
visually U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visual U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
alternative U آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
visuals U آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
selectable U آنچه توسط کاربر قابل انتخاب است
audio U مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است
manageable U آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
user U آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
users U آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
alternatives U آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
computer readable U آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
usable U آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
clock method U روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
effective U آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
readable U آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
fix U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes U داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
machined U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
counts U شمارش
counting U شمارش
count U شمارش
numeration U شمارش
counted U شمارش
computations U شمارش
computation U شمارش
countdowns U شمارش معکوس
calculability U قابلیت شمارش
enumerable U شمارش پذیر
enumeratoin U سرشماری شمارش
countdown U شمارش معکوس
head counts U شمارش مردم
countable U شمارش پذیر
head count U شمارش مردم
tallies U شمارش شمارشگر
innumerable <adj.> U غیرقابل شمارش
numberless <adj.> U غیرقابل شمارش
sumless <adj.> U غیرقابل شمارش
myriad <adj.> U غیرقابل شمارش
indigitation U اعلان شمارش
counter U عقربه شمارش
countered U عقربه شمارش
countering U عقربه شمارش
record count U شمارش رکوردها
tallying U شمارش شمارشگر
counting loop U حلقه شمارش
counting votes U شمارش اراء
tallied U شمارش شمارشگر
tally U شمارش شمارشگر
countless <adj.> U غیرقابل شمارش
recounting U شمارش مجدد
uncountable <adj.> U غیرقابل شمارش
recounts U شمارش مجدد
recount U شمارش مجدد
recounted U شمارش مجدد
computation U نتیجه شمارش محاسبه
numerative U دستگاه شمارش [ریاضی]
computations U نتیجه شمارش محاسبه
tab U شمارش جدول بندی
tabs U شمارش جدول بندی
reference count technique U تکنیک شمارش ارجاعات
scrutineer U مامور شمارش ارا
dehind U شمارش امتیاز منفی بازیگر
innumerable U غیرقابل شمارش بیحد و حصر
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
count down U از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
hemacytometer U اسبابی برای شمارش گویچههای خون
blood count U شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
blood counts U شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
communication security custodian U مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
keystroke U شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
server U مشخصه مخصوص در وب سرور که به صفحات وب و متن ها و برنامه ها امکان تواناییهای خاص میدهد. مثل شمارش مراجعه کنندگان به یک سایت
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
count off U شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
exclusive U آنچه شامل نمیشود
unwanted U آنچه لازم نیست
constants U آنچه تغییر نمیکند
used U آنچه جدید نیست
protective U آنچه حافظت میکند
lightweight U آنچه سنگین نیست
lightweights U آنچه سنگین نیست
authentic U آنچه درست است
constant U آنچه تغییر نمیکند
biased U آنچه اریب دارد
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
incoming U آنچه از خارج می آید
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
auxiliaries U آنچه کمک میکند
knowledge U آنچه دانسته است
producing U آنچه تولید میکند
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
auxiliary U آنچه کمک میکند
contiguous U آنچه اثر می گذارد
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
grids U سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grid U سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
malfunctions U آنچه درست کار نکند
unedited U آنچه ویرایش نشده است
value U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
values U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
distant U آنچه در محلی قرار دارد
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
valuing U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
dependent U آنچه به دلیلی متغیر است
finished U آنچه کامل شده است
round U آنچه در دایره حرکت میکند
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
malfunction U آنچه کامل کار نکند
malfunction U آنچه درست کار نکند
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
requirements U آنچه مورد نیاز است
approximating U آنچه تقریبا درست است
identity U آنچه کسی یا چیزی است
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
preformatted U آنچه فرمت شده باشد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
prior U آنچه قبلاگ رخ داده است
immediate U آنچه یکباره اتفاق افتد
identities U آنچه کسی یا چیزی است
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
thirds U آنچه بعد از دومین می آید
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
durable U آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clear U آنچه به سادگی فهمیده میشود
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
efficient U آنچه که خوب کار میکند
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
availability U آنچه به آسانی بدست آید
clearest U آنچه به سادگی فهمیده میشود
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
third U آنچه بعد از دومین می آید
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
Recent search history Forum search
1frangible
1due amount
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2single gas
1after all
1he booted them off to the isle of the lost
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
2Rowdy
1For drop-off and assistance with annul rent serviews
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com